با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان ، تحولی عظیم در تمامی زمینه های زندگی عرب جاهلی بوجود آمد و احکام مربوط به طهارت و نجاست نیز از این دگرگونی بی بهره نبود و اسلام در این زمینه هم شیوه های نو به جهان عرضه داشت
قیمت فایل فقط 7,900 تومان
قاعده طهارت
طرح تحقیق
1 ـ طرح مساله
با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان ، تحولی عظیم در تمامی زمینه های زندگی عرب جاهلی بوجود آمد و احکام مربوط به طهارت و نجاست نیز از این دگرگونی بی بهره نبود و اسلام در این زمینه هم شیوه های نو به جهان عرضه داشت .
هر چند تا کنون در کتب فقهی نسبت به قاعده طهارت بحثهای زیادی شده است ولی ابعاد این بحث مهم فقهی بطور جداگانه هیچگاه مد نظر نبوده است .
2 ـ مسائل تحقیق
الف ـ آیا قاعده طهارت جزء اصول عملیه است یا یک قاعده فقهی است ؟
ب ـ آیا قاعده طهارت در همه ابواب فقه جاری می شود یا فقط به ابواب خاصی تعلق دارد؟
ج ـ آیا قاعده طهارت بر 4 اصل عملی ( استصحاب ، برائت ، احتیاط و تخییر تقدم دارد یا خیر ؟
3 ـ فرضیه ها
الف ـ قاعده طهارت یک قاعده فقهی است نه یک اصل عملی ، این قاعده گر چه شباهت زیادی به اصول عملیه دارد ولی وجه افتراق آن با اصول عملیه این است که مجرای اصول عملیه همه ابواب فقه و اصول است ، در حالیکه مجرای قاعده طهارت فقط عبادات می باشد
ب ـ قاعده طهارت فقط به ابواب عبادات اختصاص دارد و در بقیه ابواب فقه همچون معاملات و جزائیات جاری نمی شود .
ج ـ بنظر می رسد قاعده طهارت بر اصل استصحاب رجحان دارد ، تقدم آن بر اصل احتیاط در بعضی موارد محل تردید است ، و قاعده تخییر نیز با این اصل اصطکاک پیدا نمی کند و اصل برائت نیز با این اصل مترادف و هم مبنا است .
4 ـ اهداف تحقیق
ـ تبیین جایگاه قاعده طهارت در میان دیگر قواعد فقهی
ـ مطالعه تطبیقی قاعده طهارت بعنوان اصلی مهم در فقه عبادات
- استفاده دانش پژوهان دانشگاه ، حوزه های علمیه و دیگر طالبان علم
5 ـ سابقه تحقیق
در مورد قاعده طهارت تاکنون تحقیقات زیادی صورت نگرفته و ما حصل آنچه انجام شده وجیزه هایی بوده است که به نگارش در آمده است و از جمله آنها می توان به کتاب قواعد الفقهیه آیت الله مصطفوی اشاره نمود که در ایران به چاپ رسیده است .
اما مزیتی که که رساله حاضر نسبت به نظائرش دارد این است که به جزئی ترین مسائل مربوط به مبانی قاعده طهارت و ریشه های آن پرداخته است ، در عین حال اکثر رساله ها و پایان نامه ها و کتب مختلف وقتی به بحث طهارت وارد شدند خصوصا فقهای امامیه به اصل بحث طهارت پرداخته و از کنه قاعده طهارت غافل شده اند ، در این رساله به اصل قاعده طهارت ، اهمیت آن و اهداف آن پرداخته و کالبد شکافی کرده و سعی شده از حاشیه و به درازا کشانیده شدن بحث با عنایت به گستردگی آن اجتناب گردیده است .
6 ـ ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت آشنایی با قاعده و اصل طهارت با توجه به نقش و کارکرد اساسی و مهم آن در زندگی روزمره و جامعه مشخص می شود ، تا بتوان در پرتو این تحقیقات و مناظرات و مباحث مبتنی بر موازین فقهی به الگوی کارآمدی دست یابیم .
7 ـ شیوه تحقیق
در این پایان نامه ، شیوه تحقیق و جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش کتاب ورزی و کتابخانه ای می باشد که پس از جمع آوری معلومات و اطلاعات لازم به تحلیل و بررسی داده ها و اطلاعات پرداخته ایم . در جمع آوری اطلاعات فقهی در وهله اول به منابع موجود فارسی مراجعه شد و با ملاحظه کمبود اطلاعات لازم از منابع عربی به نحوی گسترده جهت غنی شدن مباحث بعمل آمد .
8 ـ روش نگارش تحقیق
با استفاده از روش توصیفی ، ابتدا در فصل اول رساله ، به بیان کلی مفاهیم طهارت و قاعده طهارت پرداختیم و در فصل دوم به بیان رابطه قاعده طهارت با اصول عملیه پرداختیم ، در فصل سوم آن را با دیگر قواعد فقهی مقایسه نموده و در فصل پایانی نیز مصادیقی از اجرای این قاعده را بیان نمودیم .
فهرست مطالب
چکیده........................................................................................................................1
طرح تحقیق..................................................................................................................2
فهرست مطالب.............................................................................................................6
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده ..........................................................................................11
گفتار اول : معنای لغوی قاعده...................................................................................11
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده ...........................................................13
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی نشاپیدایش.......................................................14
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها................................................................................18
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل........................................................................18
گفتار دوم : جایگاه قواعد فقهی بین فقه و اصول.......................................................22
فصل دوم : قاعده طهارت
مبحث اول : مدارک قاعده .........................................................................................25
گفتار اول : آیات شریفه رآن......................................................................................25
گفتار دوم : روایات و سیره معصومین.........................................................................28
گفتار سوم : خصوصیات قاعده طهارت......................................................................32
مبحث دوم : جریان قاعده طهارت در شبهات موضوعیه و حکمیه...............................33
گفتار اول : شبهه موضوعیه و حکمیه و تفاوت آنها.....................................................33
گفتار دوم : جریان یا عدم جریان این قاعده در شبهات ذکوره..................................35
مبحث سوم : اصل احتیاط و قاعده طهارت.................................................................37
گفتار اول : جایگاه اصل احتیاط..................................................................................37
گفتار دوم : عدم تعارض اصل احتیاط با قاعده طهارت...............................................42
گفتار سوم : سیره پیامبر اعظم ( ص ) و معصومین ( ع ).............................................45
مبحث چهارم : ارتباط اصول عملی دیگر با قاعده طهارت..........................................46
گفتار اول : استصحاب و قاعده طهارت......................................................................46
گفتار دوم : برائت و قاعده طهارت.............................................................................46
گفتار سوم : اجزاء و قاعده طهارت.............................................................................50
فصل سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست
مبحث اول : اعتباری بودن طهارت و نجاست.............................................................54
مبحث دوم : عرفی بودن طهارت و نجاست.................................................................55
مبحث سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست ..............................................................55
فصل چهارم : رابطه قاعده طهارت با دیگر قواعد فقهی
مبحث اول : قاعده طهارت و قاعده حرمت نجاست....................................................65
مبحث دوم : قاعده طهارت و قاعده غلبه.....................................................................67
مبحث سوم : قاعده طهارت و قاعده جب ..................................................................71
فصل پنجم : مصادیق اجرای قاعده طهارت
مبحث اول : جواز بهره برداری از پوست مردار...........................................................75
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب...............................................................84
مبحث سوم : نجس بودن نیم خورده کافران................................................................92
مبحث چهارم : حرام بودن هم غذایی با کافران در یک ظرف......................................99
مبحث پنجم : حرمت غذا خوردن در ظرفهای کافران................................................105
مبحث ششم : شستشوی بدن در گندابها....................................................................122
مبحث هفتم : پیوند اعضای انسان ............................................................................130
نتیجه گیری..............................................................................................................143
منابع و مآخذ............................................................................................................145
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده
گفتار اول : معنای لغوی قاعده
احمد بن خلیل فرهودی (175هـ.ق)، از یاران امام باقر(ع) و نویسنده العین ، اوّلین کتاب لغت نوشته شده در عرب ، درباره لفظ (قاعده) که از (قعود) به معنای نشستن برگرفته شده ، می نویسد: (قعد ، یقعد ، قعوداً ، خلاف قام… والمقعد والمقعده اللذان لایطیقان المشی… وقعده الرجل مقدار ما اُخذ من الأرض… و ذوالقعده اسم شهر کانت العرب تقعد فیه ثم تحجّ فی ذی الحجه.)[1]
بنابراین ، (قعود) به معنای نشستن است و مرد و زن زمینگیر را (مُقعَد) و مقدار زمینی را که هرکس جا می گیرد ، (قِعدَه الرجل) گویند و چون عرب در ماه ذوالقعده می نشست (از حرکت باز می ایستاد) و در ذوالحجه به حج می رفت ، این ماه را (ذوالقعده) نامیدند.
بدین سان (قعود) توقف و رکون را نیز برمی تابد.کتاب لغت معجم الوسیط (از آخرین نوشتارها در باب لغت )[2] (قعود) را چنین معنی کرده است:
(قعد ـُـ قعوداً جلس من قیام… القاعد عن الأمر من لایهتمّ به أو یتراخی فی إنجازه وفی التنزیل العزیز: (لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر والمجاهدون فی سبیل الله) والمرئه التی انقطعت عن الولد أو عن الحیض او عن الزواج ، ج قواعد و فی التنزیل العزیز: (والقواعد من النساء) و القاعده من البناء أساسه.)[3]
از این گفته نیز آشکار می شود که مفهوم (قعود) همان نشستن است و درباره کسی که از جنگ باز می ماند و سستی می کند ، یا زنی که از ازدواج و فرزنددار شدن فرو می ماند، به گونه مجاز به کار می رود. همچنین (قاعده) پایه ساختمان است که ساختمان را بر آن پی می ریزند.
لغویان و دایره المعارف نویسان ، بی توجه به کاربرد اصطلاح (قاعده) در علمی ویژه، آن را چنین معنی کرده اند: (القاعده = الضابط أو الأمر الکلّی ینطبق علی جزئیات ، مثل کلّ أذون ولود وکلّ صموخ بیوض) [4]؛ (قاعده)، همان ضابطه یا امر کلی است که بر جزئیات بار می شود [و با توجه به اصل لغت آن]، مانند: ظرفی ثابت که جزئیات و فروع در آن ریخته می شوند و قالب می پذیرند.
پس قاعده، قالب است و برای همین، از تهانوی آورده اند: (انها أمر کلی منطبق علی جمیع جزئیاته عند تعرف أحکامها منه)[5]
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده
این قاعده به این معنی است كه هرگاه در طهارت ونجاست چیزی شك پیدا شود بدون اینكه از وضعیت سابق آن در مورد طهارت ونجاستش آگاهی وجود داشته باشد در این صورت قانون وقاعده شرعی حكم به پاكی آن چیز می کند .حال فرقی نمیكند كه شك وشبهه در این باشد كه آیا این شیء ذاتاً نجس یا نه مثلاً رنگ سرخی كه بر روی لباس هست آیا خون هست كه ذاتاً نجس میباشد یا چیز دیگری هست؟ ویا اینكه شبهه وتردید در این باشد كه چیزی كه ذاتاً پاك است ایا به سبب برخورد با شیء نجسی طهارت خود را از دست داده است یا نه مثلاً لباس پاكی كه جایی از آن خیس شده است آیا آن قسمت خیس با جایی از بدن كه خون خشك شده بر آن آن هست تماس یافته یا نه؟
در هر دو مورد قاعده طهارت جاری شده حكم به پاكی میشود. در نتیجه هم چیزی را كه ندانیم از نجاسات هست پاك میدانیم مانند مثال اوّل و هم چیزی را كه ندانیم نجس شده است پاك میدانیم .
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی منشا پیدایش مفهوم طهارت و نجاست در بین مردم
کلمه(طهارت- پاکی)که در مقابلش کلمه(نجاست - پلیدی)قرار دارد از کلماتیاست که معنایش در ملت اسلامدایر است، و احکام و خواصی برای آنها تشریع شده، و قسمتعمدهای از مسائل دینی را تشکیل میدهد، و این دوکلمه به خاطر اینکه بسیار بر سر زبانهااست، حقیقتی شرعی و یا حداقل حقیقت متشرعهایگردیده است که معنای این دو جور حقیقت در فن اصول بیان شده.
و اما معنای طهارت، چیزی است که همه مردم با وجوداختلافی که در زبانهایشانهست میدانند، و از همینجا باید دانست که طهارت از آن معانی است که اختصاص به یکقومو دو قوم یا یک عصر و دو عصر ندارد، بلکه تمامی انسانها در زندگی خود با آن سروکاردارند.
چون اساس زندگی بر تصرف در مادیات، و بوسیله آنها رسیدنبه هدفهای زندگیاست، باید از مادیت استفاده کند تا به مقاصد زندگی خود برسد، آری انسان هرچه را کهمیخواهد و طبعش متمایل به آن میشود بدین جهت است که در آن فایده و خاصیتی سراغدارد، و به خاطرآن فایده به سوی آن چیز جذب میشود، و از همه فوایدی که آدمی دارد، فایدههایمربوط به تغذی و تولید دامنهدارتر است، و با خیلی چیزها سروکار دارد.
و این چیزهائی که مورد استفاده خوردن و تولید واقع میشود ، گاهی مورد هجوم عوارضی واقع میشود ، که آن صفات رغبت انگیزش را که بیشتر رنگ و بو و طعم است از دستمیدهد، و دیگر انسان به آن چیزها رغبتی پیدا نمیکند، بلکه طبع انسان از آن متنفر میشود، آنحالت اولی طهارت، و حالت دومی نجاست، نامیده میشود پس طهارت و نجاست دو صفت وجودی است که در اشیا هست، اگر صفت اولیدر چیزی وجود داشت، و مایهرغبت انسان در آن شد، آن چیز طاهر است و اگر صفت دومی پیدا شد، آن چیز پلید است.
و اولین باری که انسان متوجه این دو معنا شد، در محسوساتبه آن برخورد، آن گاه آن دو را در معقولات هم استعمال کرد ، و لفظ در هر دو جور طهارت و نجاست بکار برد، چه طهارت ونجاست مادی و محسوس، و چه طهارت و نجاست معنوی مثلا طهارت حسب و نسب،وطهارت در عمل، و طهارت در اخلاق، و عقاید، و اقوال، و نجاست در آنها.
این خلاصه گفتاریاست که در معنای طهارت و نجاست از دیدگاه مردم باید دانست،کلماتی که بر طهارت و نجاست مادی و معنوی دلالتدارند، و اینکه اسلام هر دو قسم طهارت و نجاست را معتبرشمرده است
و اما نظافت، و نزاهت، و قدس، و سبحان ، الفاظی هستند که از نظر معنا با لفظ طهارت نزدیکند ، چیزی که هست نظافت به معنای طهارتی است که بعداز پلیدی در چیزی حاصلمیشود، (مثلا لباس بعد از شسته شدن نظیف میشود، و بهمین جهت)کلمه نظافت بخصوصدر محسوسات استعمال میشود.
و اما کلمه(نزاهت)در اصل به معنای دوری بوده،و اگر در طهارت استعمال شود، بطور استعاره استعمال شده است.
و کلمه(قدس)و(سبحان)تنها مخصوص طهارت معنوی است.
و همچنین کلمات(قذارت) و(رجس) قریب المعنای باکلمه(نجاست)است.لیکنقذارت در اصل به معنای دوری بوده: مثلا میگفتند: (ناقه قذور)، یعنی شتری که،همیشه ازگله شتران دوری میکند، و یا میگفتند: (رجل قاذوره)یعنی مردی که به خاطر بد خلقیش بامردمنمیجوشد، و از مردم دوری میکند و حاضر نیست با آنان یک جا جمع شود، و(رجلمقذر)با فتحه میم، یعنی مردی که مورد نفرت و اجتناب مردم است.
و نیز میگفتند: (قذرت الشیء)، و یا(تقذرت الشیء)، و یا(استقذرتالشیء)کهدر هر سه عبارت معنا این است که من از فلان چیز بدم میآید، و بنابر ایناستعمال قذارت درمعنای نجاست در اصل استعمالی مجازی بوده چون نجاست هر چیزی مستلزم آن است کهانسان از آن دوری کند . [6]
و همچنین کلمه(رجس)، و کلمه(رجز)به کسره را، وگویا اصل در معنای رجزهول و وحشت بوده، پس دلالت آن بر نجاست نیز به استعاره است.
و اسلام معنای طهارت و نجاست را معتبر شمرده، و همچنینطهارت و نجاست مادی ومعنوی هر دو را پذیرفته، بلکه در معارف کلیه و در قوانین مقرره نیز سرایت داده،بعضی قوانین راطاهر، و بعضی را نجس خوانده است . شریعت اسلام همچنین یک عده چیزهائی را نجس شمرده، مانندخون ، و بول ، وغائط ، و منی ، از انسان(و بعضی حیوانات) ، و پارهای حیوانات زنده چون خوک، و حکم کردهبهاینکه در نماز و خوردن و نوشیدن از آنها اجتناب شود و اموری را هم طهارت خوانده، مانندشستشوی جامهو بدن از نجاستی که به آنها برخورده که آن را طهارت خبیثیه خوانده، و طهارتبا وضو و غسل آن طورکه در کتب فقهی شرح داده شده به دست میآید و آن را طهارت حدثیهخوانده است .
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل
فقها در تفاوت قاعده فقهى و قاعده اصولى امورى را متعرض شدهاند كه با دقت در آنها تعریف قاعده فقهى روشن مىشود. تفاوتهایى كه ذكر شده عبارت است از:
1. مسئله اصول فقط حكم كلى یا وظیفه كلى را نتیجه مىدهد، ولى از قاعده فقهى حكم جزئى بهدست مىآید.
قیمت فایل فقط 7,900 تومان
برچسب ها : طهارت , نجاست , قاعده , احتیاط , قاعده , پاک , طاهر , نجس