چكیده این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبك كتاب كشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری كه در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا كرد كه از آن برای یافتن سبك كتاب بهره برد و یا در هر یك از سطوح بدین شكل كار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم كه می توان گفت سبك ا
قیمت فایل فقط 1,900 تومان
سبك شناسی كشف المحجوب
چكیده
این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبك كتاب كشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری كه در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است .
تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا كرد كه از آن برای یافتن سبك كتاب بهره برد. و یا در هر یك از سطوح بدین شكل كار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم كه می توان گفت سبك این كتاب كمی با نثرهای هم دوره اش متفاوت است . و البته هنوز هم فضایی برای بررسی باقی است.
مقدمه:
كشف المحجوب از كهن ترین متون صوفیه است . كه در اوایل قرن 5 توسط ابوالحسن علی بن عثمان نوشته شده است كه هم دوره با تاریخ بیهقی و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتی با آن كتب ندارد چرا كه نه آمیخته ای از تجارب شخصی، و آداب و عادات اجتماعی و باورهای همگانی و نه گزارشی صمیمانه از مشاهدان سیر و سفر حتی به تمامی شرح تجربیات روحانی و یافته های خاطر مولف نیز نیست .
هجویری در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی زاده شد ( م :421)
علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث ، تفسیر ، فقه و كلام را درزادگاه خود آموخت آن چه كه كه درباره ی شخصیت ومقام او می توان گفت اینكه او طبعی نازك و روحیه ای حساس داشت تنها اثری كه از دیرزمان به هجویری نسبت داده اند و امروزه در دست است كشف المحجوب است و از طریق همین كشف المحجوب از دیگر آثار وی می توان آگاهی یافت، هجویری در ضمن سخن و مناسبت های گوناگون از كتب و رسایل خود نام برده است نظیر:
ذهن و قلم هجویری تحت تآثیر زبان عربی بود بخصوص كه اصطلاحات تصرف نیز تقریباً همه كلماتی قرآن اند و كمتر واژه ای فارسی مثل دوستی، درویشی، نیستی و ... ظرفیت معنایی را داشت كه به خوبی بتواند به جای محبت ، فقر و فنا و ... به كار رود
دیوان اشعار ، منهاج الدین ، كتاب فنا وبقا و البیان لاهل العیان و چند كتاب دیگر
موضوع كشف المحجوب تصرف اسلامی است و شامل مطالب زیر است :
1. مقدمه ای در سبب تالیف كتاب و بیان موضوع آن :
در این مقدمه علاوه بر طرح سوالات ابوسعید هجویری – همشهری مولف كه وی را متعهد كرده تا با این كتاب بدان ها پاسخ دهد – مولف مجال یافته از روزگار و نااهلان شكایت كند.
2. باب اثبات العلم (ص 21-11)
3. باب الفقر (ص 34-21)
4. باب التصوف (ص 49-34).
5. باب مرقعه داشتن (لبس المرقعات ) ص 65-49.
6. باب اختلافهم فی الفقر و الصفوه (ص 68-65)
7. باب بیان ملامه ( ص 78-68)
8. باب ذكر ائمتهم من اصحابه التابعین (ص 85-87)
9. باب فی ذكر ائمتهم من اهل البیت (ص 97-85)
10. باب ذكر اهل الصفه ( ص 107-97)
11. باب فی ذكر ائمتهم من اتباع التابعین الی یومنا ( ص 202-107)
12. باب فی ذكر ائمتهم من المتاخرین (ص 214-202)
13. باب فی ذكر رجال الصوفیه من المتاخرین علی الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)
14. باب فی فرق فرقهم و مذاهبهم و آیاتهم و مقاماتهم و حكایاتهم (ص 219-218)
15. مكتبهای صوفیه ، عقاید و اقوال و نظریات آن ها ( 245-219)
سپس در حقیقت نفس و معرفت آن و دیگر مقولات عرفانی و فلسفی به اشباع تمام سخن می راند (546-245).
نثر این كتاب زلال و از برترین نمونه های نثر قرن 4 و 5 است و به همان شیوه ای است كه در زبان اهل ادب به نثر مرسل ساده شهرت دارد.
روش انجام تحقیق:
حدود چند باب از این كتاب را مورد بررسی قرار دادم و تلاش كردم تا موارد گویایی را كه نشان از سبك این كتاب داشته باشد را بیابم و خلال سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی قرار دهم و هر كدام از این سطوح خود دارای چند قسمت است . ابتدا درباره ی آن نمونه توصیفی ارائه دادم تا مخاطب با آن آشنا شود سپس بعد از تحلیل، نمونه هایی از آن را در ادامه آورده ام .
پیشینه ی تحقیق:
مقالاتی درباب كشف المحجوب پیدا كردم اما سبك آن مد نظرم بود كه هیچ یك در این باره نبودند و برای كار سبك شناسی من مفید نبود.
سطح واژگان
نویسنده در جای جای این كتاب، هركجا كه قصد بیان مطلبی را دارد كه نسبت به آن تاكید دارد بعد از بیان آن از احادیث پیامبر و ائمه و نیز از آیات قرآن بهره می برد.
1. صفحه 11[1] (می گوید : خدای عزوجل دم كرد آنان را كه علوم بی منفعت آموزند )
در ادامه آیه ای از قرآن می آورد : « یتعلمون ما یضرُهم و لاینفعهم (102/بقره ) و پیامبر نیز فرمود« اُعوذُبك من علم لایَنْفع»
2. صفحه 13: زمانی كه قصد دارد بگوید : « كه علم ما صفت ماست و به ما قایم و اوصاف ما متناهی ) از آیه ی 85 سوره اسراء استفاده می كند « مااوتیتم من العلم الاقلیلاً»
3. صفحه 12. كاربند آن باش كه دانی تا به بوكات آن نادانسته نیز بدانی «انتَ لاتعمل بما تعلم ، كیفَ تطلُبُ مالا تعلم»
4. صفحه 50 سپردن طریق معانی دشوار باشد جز بر آن كه وی را از برای آن آفریده بود، و پیامبر گفت : صلی الله علیه :« كل میسر لما خلق له »
« لغات و عبارات تازی »
این كتاب متعلق به 5 است پس طبیعی است كه دستخوش لغات و عبارات تازی باشد از طرف دیگرصبغه ی مذهبی و عرفانی این كتاب باعث شده تا برای فهم بیشتر و القای معانی كه مقصود نویسنده است از آیات قرآن و احادیث بهره برد كه مخاطب با آن امن دارد و قبول دارد
بسیاری از لغات و اصطلاحات عربی وجود دارد كه در این كتاب به معنی هایی استفاده شده كه قبل از آن اینگونه استمال نمی شده است یا اصطلاحات دیگری جایگزین آن شده است . [2]
نمونه : عبودیت ، خیریت ، مجاهدت، زیادت، قلت، فراسات و ...
حروف متروك
برخی از حروف در این كتاب دیگر كاربردی ندارند و معنای آن ها تغییر كرده ودیگر در این معنا استعمال نمی شود.
1) ص 61 : رسول – صلی الله علیه و سلم – مامور بود به صحبت و قیام كردن به حق ایشان تا رسول (ع) هرك جایی كه از ایشان بدیدی گفتی ..... تا در معنای چنانكه ، تا حدی كه
2) صفحه 74: گفت به خدمت برده ام ، كه وی به خدمت خداوند مشغول شد و ما به خدمت ...
بر دوام (در معنای همیشگی، دایم ( حرف اضافه + اسم )
3) آنچه به ابتدای كتاب نام خود اثبات كردم (آنچه در معنای این كه )
4) و این اندر ماه رمضان بود. ( اندر در معنای در )
5) غنا فاضل تر كه فقر (كه به معنی « از » )
سبك این كتاب قدیمی و كهنه است و از این حروف واژگان بسیار در آن دیده می شود و نویسنده متناسب با دوره ای كه در آن قرار داشته و آن بدان را شكل كه واژگان و حروف بكار برده می شدند ، استفاده كرده است
واژگان متروگ و مهجور
در این كتاب واژگانی وجود دارد كه دیگر امروزه متروك شده اند و یا این كه دیگر بدین شكل بكار نمی روند و گذشت زمان باعث تغییر آن ها شده است .
1) صفحه 85: همه ی خلق به یكبار و را منافق ومرایی خوانند.( به معنای ریاكار )
2)صفحه 83: اما آن كه طریق وی راست رفتن بود و نابرزیدن نفاق ودست نداشتن ریا
(به معنای نفاق نكردن ، پرهیز كردن از نفاق )
3) چون به مراعات ایشان مشغول شد، از حق باز بماند و پراكنده گشت( در معنای پراكندگی خاطر )
4) دین را به تمامی ببرز (به جای آور )
5) چون كسی قصدا به ترك سلامت خود بگوید . (بمعنای به قصد )
در گذشته كلماتی مانند ( قصدا ، عمدا، غالب و ...) تنوین نصب بدان ها اضافه نمی كردند و امروزه با اضافه كردن ب: می توان لغات دلنشینی ساخت
6- مرقعه ای خشن داشتم به سنت .
درمعنای خرقه درشت وزبر
بر وفق سنت چنان كه پیامبر می پوشیده است
صفت های برتر
در این كتاب گاهی صفت برتری داده می شود آن هم صفت هایی كه ما امروزه به شكلی متفاوت بكار می بریم و حرف « تر » جاهایی به صفت متصل است كه برای ما امروزه غریب است .
1) صفحه 62 : هرچه درویش دست تنگ تر بود حال بروی گشاده تر بود
و از طرفی امروزه به شكل تنگ دست بكار میرود.
2) صفحه 96 : تو زاهدیی كه من زاهدتر از تو هرگز ندیدم و صابرتر نه
3) صفحه 62: پس اندر دوستی ، صفتی كه مشترك باشد میان بنده و خداوند تمام تر بود از آن صفت كه بروی – تعالی – روا نباشد .
4) هر چند از ایشان گسسته تر بود به حق پیوسته تر بود.
5) صفحه 60 : و اندر دوزخ خیمه زدن نزدیك فاسق دوست تر كه یك مساله از علم كار بستن (دوست تر به معنی خوش تر است . )
آن طور كه من در كتب دوره سامانی نظیر تاریخ طبری و بلعمی دیدم تر از صفت ها حذف می شد و كشف المحجوب كه ثمره ی این دوره است متفاوت عمل كرده است اما متاسفانه دلیلی بر چرایی آن در اختیار ندارم .
قیدهای تاكیدی
در این كتاب نویسنده بیشتر از قیدهای تاكیدی استفاده كرده است و این برای كتابی كه ژاندری تعلیمی دارد امری بدیهی است .
1) زیرا چه وجود معلوم مر درویش را شوم بود تا حدی كه هیچ چیز را در بند نكند الا هم بدان مقدار اندر بند بود
2) و اندر حقیقت دوستی هیچ چیز خوشتر ازملامت نیست ( در این حصر كرده است برای تاكید)
3) انقطاع از خلق به دل بود و صفت دل را به ظاهر هیچ تعلق نباشد
امری را كه قصد انكار دارد همراه باتاكید بیان كرده است .
4) باب لبس مرقعات :بار خدایا اگر نه آنستی كه جامه ی دوستان تو دارند و الا من از ایشان آن نكشی »
( اگر آن نبود كه اینان جامه ی اولیای تورا دارند هرگز من این كار را تحمل نمی كردم)
قصد مولف از آوردن قیدهای تاكیدی ، قاطعیتی است كه نویسنده در بیان مسائل دارد. وی می خواهد به خواننده مساله ای از حیطه ی عرفان و یا منشی از صوفیان را به مخاطب بشناساند.
قیدهای ترتیبی
در جاهایی از كتاب مولف از قیدهایی ترتیبی استفاده كرده .
1) صفحه 89 :و اندر تحت این رمزی است ، یعنی نخست دنیا ده تا شكر آن بكنم، آن گاه توفیق آن ده تا از برای تودست از آن بدارم .
2) صفحه 85: نخست باید كه كسی مقبول باشد تا قصد رد ایشان كند و به فعلی پدیدار آید كه ایشان وارد كنند.
3) صفحه 90: و عزلت بر دوگونه بود. یكی و اعراض از خلق ودیگر انقطاع از ایشان
قیدهای تاكید مطالب را به شكلی منسجم ومرتب در ذهن مخاطب شكل می دهد و بدین گونه مسایل یك به یك مطرح می شود. و به نظر من این ترتیب بیشتر خودش را در همین ژاندرهای تعلیمی نشان میدهد.
جهت دریافت فایل سبك شناسی كشف المحجوب لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 1,900 تومان
برچسب ها : سبك شناسی كشف المحجوب , دانلود سبك شناسی كشف المحجوب , ادبیات , تاریخ ادبیات , قیدهای ترتیبی , صفت های برتر , سبك شناسی , خیریت , كشف المحجوب , جلابی هجویری