مقدمه سالهای سال است كه از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است كه حكیم بزرگ توس رخ در نقاب خاك كشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه كه خود می گوید «نمیرم از این پس كه من زنده ام… »گویی كه نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیكش را ستایش می كند
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
شاهنامه فردوسی
مقدمه
سالهای سال است كه از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است كه حكیم بزرگ توس رخ در نقاب خاك كشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه كه خود می گوید «نمیرم از این پس كه من زنده ام… »گویی كه نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیكش را ستایش می كند.
گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان كتاب، كه طی چند سال اخیر پیرامون فردوسی و شاهنامه انتشار یافته است، ذكر یك نكته اینجا ضروری می نماید و آن اینكه اگر مشت را نمونة خروار بدانیم باید بر افول شاهنامه پژوهی معاصر گریست، چرا كه اكثر منابعی كه ما به صورت تلخیص ذكر كرده ایم یا مشاهدة دیگر عناوینی كه این تحقیق بهانه ای شد تا مطالعه شود و در اینجا نیامده است این سؤال را در ذهن ایجاد می كند كه راستی ماچقدر در كنه مطالب شاهنامه غور كرده ایم و به چه میزان «برره رمز معنی برده ایم» و راستی آیا حق شاهنامه و فردوسی این است؟ گاهی تألیفاتی مشاهده می شود كه انسان از این كه حتی نام فردوسی بر پشت آنها حك شده است شرمسار می شود. به امید روزی كه شاهنامه پژوهی بی هیچ غرضی در خدمت تجلی اندیشه والای فردوسی درآید.
.
شاعر و پهلوان در شاهنامه / الگار دیویدسن- مترجم: دكتر فرهاد عطایی- تهران: نشر تاریخ ایران، زمستان 1378.
این اثر مقدمه مترجم، پیشگفتار و مقدمه مولف و نه فصل را شامل میگردد. در مقدمة مترجم، او پس از توضیحی كوتاه پیرامون فردوسی و شاهنامه به شیوهی پژوهش پروفسور دیویدسن اشاره میكند و بیان میدارد كه او معتقدست اتكا به منابع مكتوب به تنهایی نمیتواند ما را به شاهنامهی فردوسی رهنمون گردد. به اعتقاد او، بر اساس شواهد خود شاهنامه و شواهد بیرونی، فردوسی بخش مهمی از شاهنامهاش را از منابع شفاهی گرفته و خود روایات را حین اجرای نقالی دیده و شنیده است.
در پیشگفتار، اینگونه بیان میكند كه موضوع اساسی كتاب این است: كه «چگونه میتوان یك شكل از ادبیات كلاسیك را تداوم یك سنت شفاهی پیشین دانست؟» دیویدسن معتقدست كه شاعر در این كتاب در حقیقت به مفهوم پادشاهی اعتبار میبخشد بدینصورت كه شاعر پا پروردن و اعتبار بخشیدن به پهلوان از او پاسبانی برای تخت شاهی و شاهنشاه میسازد پس شاعر قوام بخش و اعتبار دهنده به مفهوم شاهنشاهی است در مقدمه شاعر (كه خود فردوسی ست) و پهلوان (رستم، كسیكه در ذهن ما شخصیتهای حماسی و اساطیری را تداعی مینماید) را محور اصلی كتاب حاضر بر میشمرد.
نویسنده معتقدست كه منظور اصلی این كتاب نه زندگی نامهی شخصی فردوسی است و نه «تاریخی» كه میتوان از خلال شاهنامه نگاشت. بلكه منظور شعریست كه زندگی شاعر نمونهی آن است و داستانیست كه شاعر روایت مینماید آن هم شعری كه آمیزهای است از تاریخ و اسطوره.
در مورد رستم با شخصیتی روبرو هستیم كه مخلوق شاعرانهای از نوع اساطیر به نظر میآید، نه یك واقعیت تاریخی.
همچنین نویسنده اذعان میدارد كه در این تحقیق نظری مخالف نظر نولدكه و سایر متخصصان ایران شناسی - كه روایات رستم را خارجی و یا داخل شده در سنت پادشاهان میدانند – مطرح میگردد.
در ادامهی مقدمه با نگاهی اجمالی به نكات برجستهی چهار سلسلهی امپراتوری ایران قبل از اسلام یعنی پیشدادیان، كیانیان، اشكانیان و ساسانی بیان میكند كه دو سلسلهی اول، بخصوص اول، ریشه در اساطیر دارند و دودمان بعدی، تاریخیاند.
در فصل یك، پیرامون اعتبار فردوسی كه خالق تنها حماسه ملی معتبر ایران است به بحث میپردازد و به سخن ژول مول در این باره اشاره مینماید كه ماهیت شاعر و پهلوان را نشان میدهد. ژول مول مینویسد: فردوسی چنان تجلیلی از زندگی رستم كرده است كه دیگر هیچ نویسنده ایرانی نمیتواند پس از او اینگونه در این باره قلم بزند.
«فصل دوم دربارهی « اعتبار شاهنامه فردوسی» است. و در اثبات اعتبار شاهنامه به بقای آن استدلال مینماید و معتقدست كه برای مشخص شدن برتری فردوسی بر سایر سرایندگان حماسه ملی نیازی نیست ضوابط امروزی شعری خود را به كار گیریم بقای شاهنامهی فردوسی نشانهای روشن بر برتری فردوسی و شاهنامهاش بر سایر شاهنامههاست و بقای آن باعث شد، تا هیچ كس برای بازگویی روایت شاهنامه طبع آزمایی نكند.
«میراث شعر شفاهی» فردوسی فصل سوم را تشكیل میدهد. در این فصل مولف بیان میكند كه شاهنامهی فردوسی ادامهی سنت شفاهی در كسوت مكتوب است اما مستقل، و نشانهی بسیار مهم مستقل بودن نقالان از شاهنامهی فردوسی را در مطالب زیادی میداند كه در سنت روایات شفاهی هست در حالی كه در هیچ یك از ادبیات حماسی شناخته شده وجود ندارد.
در فصل چهارم كه عنوان آن «كتاب شاهان، حماسهی پهلوانان» است و مولف در اینجا بر این باورست كه این دو گانگی میتواند در قالب نوعی سنت داستانسرایی وجود داشته باشد، سنتی كه باورهای مردم دربارهی شاهان را با باورهای پهلوانان به هم میآمیزد. در این فصل به تمایز این دو مقوله و روشنفكری پیرامون هر یك پرداخته میشود.
و فصل پنجم با عنوان «شاه و پهلوان» تا حدی ادامهی فصل گذشته است بر سازگاری مفهوم ایرانی «كتاب شاهان» با «حماسهی پهلوانان» تأكید میكند و تلفیق حكایات پادشاهان داستانهای پهلوانان، بخصوص رستم، در عهد ساسانیان و حتی قبل از آنان، در زمان اشكانیان، را به سنتی ملی تعبیر مینماید و در ارائهی این استدلال، جزئیات بیشتری را از اساطیر یونان باستان دربارهی رابطهی بین اریستئوس به عنوان پادشاه و هركول به عنوان پهلوان اضافه مینماید.
«رستم، پاسدار حكومت» موضوع فصل ششم است در این فصل از رستم به عنوان پاسدار حكومت یاد میكند و در بررسی موضوع رستم او را جزئی جدایی ناپذیر از خود مفهوم پادشاهی میداند كه به تنهایی فتنه را دور میكند و در دفاع از تاج و تخت موظف به حمایت از پادشاهست حتی اگر شاه، او را برسر جمعیت و در حضور همگان سرد و بی آبرو كرده باشد. همانطور كه خود نیز بر تاج بخشیاش اذعان میدارد:
به درشد به خشماندر آمد به رخش | منم گفت شیر اوژن و تاج بخش |
فصل هفتم «موضوع پدری پیشرس و نارس در داستان رستم و سهراب»است در این فصل مولف بعد از گزارشی به اجمال از داستان رستم و سهراب، به داوری مینشیند. و معتقدست كه رستم فقط كاری را كه مجبور به انجام آن بود، كرد زیرا هر چه باشد او مدافع تاج و تخت ایرانیست و باید پیوسته متناسب با عنوان خود، تاج بخش، عمل كند، اگر چه شایستگی لازم جهت شاهی را داراست.
هشتمین فصل («دیوسكوریسم» بین پدر و پسر، سرمشقی برای اقتدار در شاهنامه) است.
است. واژهی دیوسكوریسم از نام یونانی Dioskouroi به معنی «فرزندان آسمان» گرفته شده و به دو قلوهای ملكوتی گفته میشود كه در اساطیر و آیین یونانی به كاستر و پلی دیوكس معروفند. او نوعی مكمل بودن را در رفتار دوقلوها مییابد؛ اگر یكی تمایل به ستیزه جویی و جنب و جوش دارد، دیگری منفعل و كم تحرك است و در این مبحث بر همین جنبهی پدر و پسر بحث شده است.
«بزم و رزم» به عنوان فصل پایانیست كه مولف آنها را بهترین مناسبت برای شاعر و پهلوان بر میشمرد در شاهنامه معمولاً پهلوانان شخصیتهایی هستند، جنگجو كه به دو كار علاقهی خاص دارند: بزم و رزم.
بزم قالبی است برای بازگو كردن داستان ماجراجوییهای رزم آوران یعنی جنگیدنشان، و این قالب بهترین مناسبت است برای بیان اقتدار شاهانه از طریق قابلیتهای پهلوانی و مهارتهای شاعرانه.
در سخن پایانی، مولف تلاش فردوسی را تلاش شاعرانهای بر میشمرد كه یك بار دیگر و بطور كامل حماسهی پهلوانان را با كتاب شاهان در هم در آمیخته و وحدت هنرمندانة حاصل از این در آمیختن مدیون كهنترین سنتهای اساطیری است كه بازگو میكنند چگونه یك پهلوان، فر پادشاه ولی نعمت خود را نجات داده است.
بلور كلام فردوسی/ رحیم رضازاده ملك- تهران: انتشارات كلبه و فكر روز، سال 1378.
اثر حاضر بعد از یادداشتی كوتاه پیرامون فردوسی و سبب نظم شاهنامه و شرحی پیرامون دقیقی همراه با ابیاتی از شاهنامه آغاز شده و به هفت موضوع در شاهنامه میپردازد.
دربخش اول با نظر به شاهنامه و پادشاهی جمشید و اقدامات و كارهای انجام گرفته درعصر او طبقات اجتماعی دوران ساسانیان را بر میشمرد كه در عصر جمشید به چهار دستهی كاتوزیان (زاهدان و عابدان)، نسودیان (كشاورزی و برزگران، نساریان (سپاهیان و لشكریان) و اهتوخوشی (پیشه وران) تقسیم شدهاند. سپس به نظر محققین و پژوهشگران مختلف كه به این موضوع پرداختهاند و در جهت یافت ریشهی این واژگان كوشیدهاند میپردازد و در اینباره گفتار محققینی چون: میرزا عبدالحسینخان بردسیری، پورداوود، معین، بهار را در كنار هم قرار داده و سپس تك تك دربارهی هر یك گفتگو مینماید.
در بخش دوم به موضوع «تأسیس نورور جمشیدی» میپردازد و ابیاتی را كه فردوسی در آغاز داستانهای شاهنامه، در پادشاهی جمشید، شهریار پیشدادی، در جایی پس از برشمردن نهادها و كارهای او میسراید، میآورد. سپس این ابیات را كه تعداد آنها 10 بیت بیشتر نبود در چاپهای گوناگون شاهنامههای مختلف مسكو، ژول مول، بروخیم، رمضانی و امیركبیر بررسی میكند و تفاوتهای گوناگون واژگانی و كاستی و فزونی ابیات را مطرح مینماید و در پایان بخش، صورت صحیح و معقول ابیات را به توالی منطقی میآورد.
بخش سوم «چو اردیبهشت آفتاب از بره» است كه مصرعی از بیتی است كه ارجاسب در نامهای خطاب به گشتاسب مینویسد:
همی تافتی بر جهان یكسره | چو اردیبهشت آفتاب از بره |
مولف نظر پژوهشگران مختلف را در مورد اشكالی میآورد كه به اذعان آنان در پایان بیت وجود دارد به این منظور كه این بیت، یك اشكال در تاریخ تألیف منظومه ایجاد میكند. این بیت جزو گشتاسبنامهی دقیقی به حساب میآید و چنین مینمایاند كه در زمان دقیقی و تاریخ نظم شاهنامهی او، ماه اردیبهشت در موقع بودن آفتاب در برج حمل میافتاد، در صورتی كه در تاریخی كه تألیف شاهنامه در آن حدس زده میشود اردیبهشت ماه از 7 ثور تا 6 جوزا واقع میشد.
مولف نظر پژوهشگرانی همچون سید حسن تقی زاده، ذبیح الله بهروز، علی حصوری و منصور رستگار را میآورد كه یكی از نظریات حسن زاده را نقل نمودیم.
موضوع بخش بعدی «سیمرغ و سیندخت» است. در این بخش مولف ابتدا ماجرای دو سیمرغ در شاهنامه را مطرح مینماید. اولی سیمرغیست كه اسفندیار با نیرنگ در خوان پنجم او را از پای در میآورد و دومی پروندهی زال و به دنیا آورندهی رستم، آموزندهی راه مرگ و موضع خطر پذیر اسفندیار به رستم است یعنی بخرد است و چارهگر و پزشك و با آدمیان سخن میگوید و این سیمرغ دوم بسیار عجیب و صاحب اعمالی خارق العاده و موضوع اصلی بحث مولف در این بخش است.
«زن بارگی بهرام گور» موضوع بخش پنجم كتاب حاضر است و ماجرایی از بهرام گور و برخورد او با چوپانی در بیشه در هنگام تخجیر كه در شاهنامه آمده، میآورد. از چوپان در مورد صاحب گوسفندان میپرسد و متوجه میشود كه از آن صاحبی با مال و تكمیناند كه دختری زیبا نیز در خیل خویش دارد. یكی از موكبیان بهرام نظر به شناختی كه از بهرام داشته به همراهان در مورد حركت به سوی صاحب گوسفندان و خواستگاری دخترش برای شاه سخن میگوید و این سخن توسط مولف در 8 بیت از شاهنامه فردوسی نقل شده و سپس مولف به داوری و بحث پیرامون واژگان و ترتیب ابیات نشسته و در پایان بیتی را نیز از شمار ابیات، كه اضافه به نظر میآمده، كاسته است.
بخشش ششم به «شمار ابیات شاهنامه» تعلق دارد كه در آن تعداد ابیات شاهنامه را پس از تحلیل ابیات گوناگون در این زمینه 000/60 بیت برشمرده است
در بخش پایانی كتاب به بحث و بررسی پیرامون شكلهای گوناگون و معانی مختلف واژهی «كهبد» در كتب مختلف از جمله لغت فرس اسدی، صحاح الفرس، فرهنگ قواس، تحفه الاحباب، فرهنگ جعفری پرداخته است.
قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی/ مجید رستنده – همدان: انتشارات مفتون همدانی، 1378.
این اثر با بحثی پیرامون ورود اسلام به ایران و تأثیر آن و سنت پیغمبر و ائمه در جنبههای مختلف از جمله ادبیات در پیشگفتار آغاز میگردد. نویسنده در مقدمه شاهنامه را كتابی میخواند كه تأثیر تعلیمات ادیان الهی در آن گسترهای وسیع دارد و آنچه در این زمینه بیش از حد انتظار جلوهگری میكند، پیوند بسیار عمیق شاهنامه با مبانی اسلام و بهرهوری از «قرآن و حدیث» است و اعتقادات مذهبی فردوسی و آشنایی او با قرآن و منابع حدیث و علاقهاش به پیامبر اسلام و خاندان پاك آن حضرت را دلیل عمدهی این كار میشمرد.
برای دریافت وجوه تأثیر «قرآن و حدیث» برشاهنامه ابتدا به موارد كلی تأثیر پذیری «ذهن و زبان فردوسی» از این دو مقوله اشاره میكند و پس از ذكر این كلمات، مصادیق جزئی نیز ارائه میگردد. و بدین منظور كتاب را به شش بهره «بخش» تقسیم مینماید. در بهرهی نخست با آوردن بیت:
ستودن نداند كس او را چو هست میان بندگی را ببایدت بست
به مسالهی توحید میپردازد و پس از آوردن درآمدی كوتاه در این مورد، به شواهد و ابیاتی از شاهنامه كه در این بارهاند میپردازد و ذیل هر یك، آیه با حدیث مربوط را ذكر مینماید.
درآمد بخش دوم از ایمان راسخ فردوسی به اصل نبوت به طور عام و نبوت رسول اكرم بطور خاصی: با استناد به آیات قرآن كریم برگرامیداشت مقام شامخ «گزیدة آفرینش» تأكید خاصی: دارد. و در این باره به همانندی بخشی از داستان جمشید با زندگی حضرت سلیمان و فتنه گری یأجوج و مأجوج و نبرد ذوالفرنین به آنها اشاره دارد.
در ادامه به بیان اشعار دلالت كننده بر نبوت و متأثر از قرآن و حدیث اشاره مینماید.
در بهرهی سوم بحث امامت را با آوردن بیت:
منم بندهی اهل بیت بنی ستایندة خاك پای وصی
آغاز میكند. مهرورزی به خاندان پیامبر اكرم (ص) بویژه حضرت علی (ع) را از خصایص والا و بارز ایرانیان مسلمان میشمرد و فردوسی را در زمرهی شیفتگان اهل بیت (ع) میخواند و سپس با تفكیك مسائل گوناگون اشارهگر بدین مضمون، به آوردن شواهد مربوط به آیات منظوره در این زمینه میپردازد.
بهرهی چهارم با:
یله كن ز چنگ این سپنجی سرای كه پرمایهتر زین تو را هست جای
معاد و سرای دیگر را مطرح مینماید و در درآمد مطرح میدارد كه سخن سرای توس پس از مرگ تك تك افراد بركرسی درس اخلاق مینشیند و جوانب گوناگون این «بزرگترین راز» را بررسی مینماید و به گوش جان مخاطب خویش میخواند كه سرانجام همه مرگ است. پس ابیات مرتبط با این مضمون را به همراه آیات و احادیث مورد نظر میآورد.
در بهرهوری پنجم كه با بیت:
سخن بشنو و بهترین یادگیر نگر تا كدام آیدت دلپذیر
نكات اخلاقی تربیتی و اجتماعی در شاهنامه را كه مرتبط با شواهد قرآنی و حدیث است بر میشمرد و در این زمینه به نكات برجستهای چون: شروع كار با نام خدا، سرنوشت، توكل، امید، صلهی رحم، نیكی، بخشش و … اشاره مینماید.
بهره ششم كه با:
زمانی میاسای ز آموختن اگر جان همی خواهی افروختن
آغاز میشود به بحث دانش و خرد میپردازد. «درآمد این بخش، یكی از دلایل مهم گرایش عمیق فردوسی به دانش و خرد را علاوه بر منابع ایرانی، آثار و منابع اسلامی بر میشمرد و بیان میدارد كه جلوههای دانش گرایی و خردورزی فردوسی بر پایهی اندیشهی اسلامی او درخششی دل انگیز دارد. در ادامه نمونههایی كه به وضوح این نكته را روشن میسازد، ارائه مینماید.
در پایان به ارائهی فهرست آیات و احادیث و ابیات آمده در متن همچنین فهرست منابع میپردازد.
این كتاب كه شامل 28 گفتار و گفت و شنود پیرامون شاهنامه است دارای 4 بخش است. در بخش یكم كه با عنوان پژوهشها و گفتارها ذكر شده است سیزده گفتار پیرامون شاهنامه آمده است كه از جمله میتوان به آز و نیاز دو دیو گردن فراز، پشتوانههای شاهنامه: خواستگاهای دو گانه و دیدگاههای دو گونه، رهنمودی دیگر به افزودگی كه چهار بین در دیباچة شاهنامه، زمان و زندگی فردوسی و پیوندهای او با هم روزگارانش، مادر سیاوش: جستار در زمینهیابی یك اسطوره، نقد یا نفی شاهنامه؟ : تحلیلی انتقادی از یك برداشت و … نام برد. ما در اینجا به دلیل اینكه كتاب به صورت گفتارهای تفكیك شده تدوین شده است و به نوعی مجموعه مقالات است نمیتوانیم همة بخشها را خلاصه یا به آن اشاره كنیم تنها به ذكر چند نمونه اكتفا میشود:
نویسنده در گفتار آز و نیاز دو دیو كردن فراز با قلمی محكم و استوار و تا حدودی فارسی سره این دو دیو را كه در سراسر شاهنامه فردوسی خودنمایی میكند كاوش میكند و میگوید: «شاید از آن جا كه آز در سامان اندیشگی و شالودهی اخلاق ایرانی در برابر خرد جای میگیرد و كاخ شاهنامه بر شالودة خرد بنیاد گذاشته شده است كاركرد تباه كننده و ویرانگر آز در ساختار حماسهی ایران تا این اندازه نقش كلیدی یافته باشد.»
نویسنده در ادامه به بررسی و تحلیل این بیت شاهنامه كه در آغاز داستان رستم و سهراب آمده است میپردازد «همه تا در آز رفته فرار/ به كسی برنشته این در آز باز …
از دیگر گفتارهای زیبای این فصل میتوان به «رهنمودی دیگر به افزودگی چهار بیت و رویباچهی شاهنامه» اشاره كرد. در این بخش نویسنده چهار بیت دیباچه شاهنامه را ذكر میكند كه:
… كه خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر كس ز بوبكر به
عمر كرد اسلام را آشكار بیار است گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول كه او را به خوبی ستاید رسول
و بعد به نقل از دكتر جلال خالقی مطلق یادآور میشود كه نظامی در آغاز شرفنامه خود به كنایه به مذهب فردوسی میگوید كه:
گهر خر چهارند و گوهر چهار فروشنده را با فضولی چه كار
به مهر علی گر چه محكم پیم ز عشق عمر نیز خالی نیم
و نتیجه میگیرد كه: « با دقت در این امر كه تاریخ رونویسی كهنترین دستنوشت شناختهی شاهنامه كه بیتها چهارگانه را در دیباچهی خود دارد، یعنی دستنوشت نگاه داشته در موزهی فلورانس، سال 614 هـ . ق (سال احتمالی در گذشت نظامی است) میتوان به این برآیند رسید كه بیتهای یاد كرده در دستنوشتهای پیش از آن تاریخ (كه دستنوشت یا دستنوشتههای در دسترس نظامی نیز ناگزیر در شمار آنها بوده) نگاشته نشده بوده است و تاریخ احتمالی افزودن آنها بر دیباچه شاهنامه، كم و بیش همزمان با واپسین سالهای زندگی نظامی (یعنی دوسده پیش از خاموشی فردوسی) است و …
یكی دیگر از گفتارهای این فصل جوابی قاطع و تا حدودی كوبنده به سخنرانی احمد شاملو است كه در دانشگاه بركلی كالیفرنیا در تاریخ 1369 ایراد شده است.
بخش دوم كتاب شامل بررسیها و نقدهاست، این بخش نیز شامل سیزده گفتار است.
كه از مهمترین گفتارهای این بخش نیز میتوان گفتار شاهنامه پژوهی: پایان هزارهی آشوب» را نام برد كه نقدی است بر كتاب سر چشمههای فردوسی شناسی دكتر محمد امین ریاحی.
در بخش سوم كتاب كه عنوان گفت و شنودها را داراست، دو گفتگوی فرنگیس حبیبی و سعید قائم مقامی فراهانی با پژوهنده است.
بخش پایانی كتاب با عنوان « پیوستها» نیز شامل چندی نامه و نقد و جوابیه نقد از جلال خالقی مطلق، دكتر باقر پرهام، دكتر حمیدیان و دكتر مصطفی رحیمی است.
این كتاب با پیشگفتار كه 20 ص را در بر میگیرد آغاز میشود. در این بخش به نقشآفرینی فردوسی در فرهنگ زبان و ادب فارسی میپردازد و فردوسی را هنرمندی پرمایه میخواند كه واژهها را چون موم در دست دارد، با قریحهی شاعرانه واژهها را نیك میآراید و با یكدیگر میآمیزد چنانكه گویی جان دارند و انسان را به همدلی و دریافت معنای خویش فرا میخوانند سپس بحثی كوتاه پیرامون آرایههای ادبی در شاهنامه فردوسی یعنی استعاره، كنایه، استعارههای تمثیلی، مجاز، اسناد و اغراق میآورد و در هر یك ابتدا سعی در تعریف و شناساندن موضوع نموده سپس جایگاه آن را در شاهنامهی فردوسی بیان مینماید.
ساز و نهاد پژوهش پژوهشگر چنانچه كه خود در ادامهی پیشگفتار آورده استخراج و فیشبرداری از عبارات و تركیبات اسمی و فعلی و آرایههای ادبی با استفاده از نسخهی چاپ مسكو آغاز گشته و برای هر تركیب شاهد مثال شعری با ذكر مجلد و صفحه م/ص و داستان مربوط به آن به ضرورت درك معنای نهفته آورده شده است. كه البته در این راستا جهت دستیابی به مفهوم عبارات به فرهنگهای موجود از جمله دهخدا، معین، جهانگیری، غیاث اللغات چراغ هدایت، مصطلحات الشعراء آنندراج، بهار عجم، برهان قاطع و … نیز راه جسته است.
ترتیب الفبایی عناوین تركیبات با تكیه بر حروف آغازین تركیبات اسمی و فعلی منظم گشته است.
جهت دریافت فایل شاهنامه فردوسی لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 2,900 تومان
برچسب ها : شاهنامه فردوسی , ادبیات فارسی , دانلود شاهنامه فردوسی , شاهنامه , حماسهی ایران , فرهنگ آرایههای ادبی , قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی , فردوسی , حكیم بزرگ توس , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه