آثار حقوقى تلقیح مصنوعى انسان در 49صفحه در قالب فایل ورد قابل ویرایش
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
آثار حقوقى تلقیح مصنوعى انسان
همزمان با گسترش حوزه دانش بشرى و دستاوردهاى نوین در عرصه علوم تجربى، مسائل پیچیده حقوقى نیز خود نمایى كرده و راه حلهاى مناسب خویش را مىطلببند از آنجا كه دانش حقوق یگانه علمى است كه متكفل ارائه راه حلهاى مناسب براى این قبیل مشكلات و مسائل خاص مىباشد ناگزیر است كه همراه با این مسائل نو ظهور گام بر دارد و براى این گونه پرسشها، پاسخهاى مناسب ارائه دهد. خوشبختانه دانش حقوق در قواعد و مقررات موضوعه خلاصه نمىشود بلكه حقوق دانشى است با قواعد و ضوابط كلى و اصول عامهاى كه به مثابه اهرمهاى استنباط در اختیار حقوقدانان قرار مىگیرد، لذا با تكیه بر این اصول عمومى، حقوقدانان قادر خواهند بود كه با هر گونه مسائل جدید حقوقى كه در رویاروى ایشان قرار مىگیرد و شاید در قوانین موضوعه هم سخنى از آن نرفته باشد، بر خورد مناسب نموده و جوابهاى صحیح و راه حلهاى شایسته ارائه دهند.
مسأله تلقیح مصنوعى انسان كه موضوع بررسى و تحقیق ما در این نوشتار قرار گرفته است، یكى از پدیدههاى نوینى است كه با شكوفائى دانش پزشكى پا به عرصه هستى نهاده و بالتبع منشأ ایجاد مسائل مختلف حقوقى شده است و بدلیل آنكه این موضوع یكى از موضوعات نوین مىباشد، متأسفانه در حقوق مدون و قوانین موضوعه ایران سخنى از آن به میان نیامده است، از این رو براى تحقیق و مطالعه در اطراف جنبههاى حقوقى این مسأله ناگزیر باید از اصول كلى و ضوابط عامه استمداد جست و بدین لحاظ ممكن است در پارهاى از موارد، استنباطات نگارنده از اصول كلى حقوقى داراى ایرادات و مناقشاتى نیز باشد؛ امید است با بیان موارد خلل و تبیین نقاط ضعف موجبات رفع نقایص از این مقاله فراهم آید.
تلقیح مصنوعى اصطلاحا عبارتست از داخل كردن نطفه مرد در رحم زن بوسیله آلات پزشكى یا هر وسیله دیگرى غیر از مقاربت و نزدیكى.
لقاح، لغتا آبستن شدن(1) (Fecundation de chamean ) و تلقیح نیز به معنى آبستن كردن است(2). همانطور كه ملاحظه مىشود معنى اصطلاحى تلقیح از معنى لغوى آن چندان دور نگردیده است؛ بدین معنا كه لقاح مصنوعى عبارتست از آبستن شدن زن بوسیله آلات پزشكى و تلقیح مصنوعى عبارت است از آبستن كردن زن بوسیله تزریق اسپرماتوزوئید مرد به رحم زن به كمك وسایل پزشكى و آلات مصنوعى بدون انجام عمل مقاربت و نزدیكى.
تلقیح مصنوعى ممكن است با نطفه و اسپرماتوزوئید شوهر انجام گیرد كه به آن تلقیح مصنوعى هومولوگ (AIH) گویند و همچنین امكان دارد عمل تلقیح بوسیله نطفه بیگانه تحقق یابد كه به آن تلقیح مصنوعى هترولوگ (AID) گویند(3) تلقیح منى هومولوگ هنگامى ضرورت پیدا مىكند كه شوهر داراى قابلیت بارورى طبیعى بوده ولى به علت چاقى یا نقص آلت مردانه نتواند موقع انزال، منى خود را روى گردن رحم بریزد و تلقیح منى هترولوگ در مواردى مناسب است كه ثابت شود نابارورى شوهر غیر قابل درمان است.4
بنابراین لقاح مصنوعى بر دو قسم است كه ما در این نوشتار احكام و خصوصیات هر یك را مورد بررسى و مطالعه قرار خواهیم داد.
دانش پزشكى با پیشرفتهاى جدید خود توانسته است كمك شایان توجهى به تولید نسل انسان بنماید و بوسیله تلقیح مصنوعى و رفع بعضى از نواقص و عیوب مردان نظیر عنن، یا انزال سریع و یا معالجه عیوب مجارى تناسلى زنان یا مردان آرزوى كسانى كه سالیانى دراز در انتظار فرزند بسر مىبردند را به تحقق برساند.
قابل ذكر است كه مسأله تلقیح ابتدا در حیوانات اهلى و به منظور اصلاح نژاد یا تكثیر نسل بكار مىرفت در آغاز این كار را یكى از دانشمندان آلمانى بنام Lubwig Jacobiدر سال 1765 روى ماهیها انجام داد چند سال بعد یك دانشمند و كشیش ایتالیایى بنام پرفسور Spalanzoniتلقیح را روى سگها آزمایش كرد و نتیجه مثبت گرفت و بالاخره در اواخر قرن نوزدهم یكى از دانشمندان روسى به نام Elielva تلقیح مصنوعى در حیوانات چهار پا را عملى ساخت كه این روش فعلاً نیز مورد استفاده قرار مىگیرد.
بدنبال موفقیت این آزمایشات در حیوانات، دامنه تلقیح مصنوعى به انسانها نیز سرایت نمود و این آزمایشات در مورد انسان، در كشورهاى مختلف از قبیل فرانسه، انگلستان به اجراء در آمد. چنانچه یك پزشك انگلیسى بنام John hunter در سال 1799 گزارشى در این زمینه به دولت انگلستان داد و در فرانسه ده مورد تلقیح مصنوعى در زنان انجام گرفته كه قدیمىترین آنها را مربوط به سال 1838 دانستهاند. ده سال بعد یكى از دانشمندان فرانسوى موسوم به Cerardگزارش داد كه از 72 زنى كه تلقیح مصنوعى شدهاند، 41 نفر آنها از این طریقه بار دار گردیدهاند و تقریبا از سال 1914 موضوع تلقیح مصنوعى كاملاً توجه پزشكان و علماء را بخود معطوف داشت. در سال 1914 یكى از پزشكان انگلیسى مقیم مصر موسوم به دكتر جامیسون شنیده بود كه در میان بدویان طریقهاى براى معالجه زنان عقیم وجود دارد كه گاه منجر به آبستن شدن زنها و گاهى منتهى به فوت آنان مىگردد. این موضوع، نظر پزشك مزبور را بخود جلب كرد و در اثر بررسى دریافت كه زنان بدوى به قطعهاى از پشم افسون مىخوانند و بعد آنرا به زنان نازا مىدهند تا به رحم خود بمالند و معتقد بودند كه زن حامله مىشود یا مىمیرد. این پزشك پس از تحقیقات بیشترى دریافت كه زنان بدوى پشم را به نطفه مردان آغشته و سپس آنرا به زن عقیم مىدهند تا استعمال نماید كه علاوه بر نطفه مقدار زیادى از میكربهاى مضر موجود در پشم وارد رحم زن مىگردند و اگر زن بنیه قوى داشت در مقابل میكربها مقاومت مىكرد و الاّ از پاى در مىآمد و تلف مىشد. دكتر جامیسون پس از خاتمه جنگ جهانى اول به انگلستان مراجعت كرد و در صدد بر آمد بوسیله تلقیح مصنوعى ـ كه قبلاً آزمایش شده بود و بدویان و صحرا نشینان نیز بعنوان ورد و جادو از آن استفاده مىكردند ـ و از راه صحیح علمى هزاران زن را كه آرزوى مادر شدن داشتند بارور كند و بوسیله لوله آزمایش نطفه مرد را به رحم زن منتقل نماید تا بدین وسیله خانوادههاى زیادى را كه از نداشتن فرزند تهدید به نابودى و متلاشى شدن مىگردیدند نجات دهد و در این رهگذر گاهى به علت بى ثمر بودن منى شوهر، از نطفه مردان بیگانه استفاده مىنمود.(4)
رواج تلقیح مصنوعى در انگلستان و هجوم زنان بى فرزند به بیمارستانهاى لندن موجب شد كه موضوع تلقیح مصنوعى در مجلس عوام انگلستان مطرح و وزیر بهدارى وقت استیضاح و دولت تخطئه گردد كه چر تولد این گونه اطفال را مانند سایر اطفال شرعى و قانونى به ثبت مىرسانند.(5)
در این بحث دو مورد را مىتوان تصور نمود: اول ـ موردى كه در آن نطفه زوج بر زوجه قانونى و مشروع تلقیح مىشود. دوم ـ موردى كه در آن نطفه مرد بیگانه به زن اجنبى تزریق مىگردد.
بررسى مورد اول: اگر تلقیح مصنوعى بوسیله تزریق نطفه شوهر به همسر قانونى او صورت گیرد این عمل كاملاً مشروع و جایز است؛ و در این خصوص هیچ گونه ابهامى وجود ندارد. مضافا اینكه اصالة الاباحة نیز در این مورد جارى مىشود؛ لذا طفل مولود نیز مشروع و قانونى بوده و كلیه آثار طفل حاصل از نزدیكى طبیعى بین زن و شوهر بر چنین طفلى نیز مترتب مىگردد. در این زمینه برخى از فقهاء امامیه فتوا به مشروعیت تلقیح نطفه زوج به همسر قانونى خود، دادهاند. براى مثال آیت الله خوئى در این مورد چنین اظهار عقیده كردهاند:
تلقیح زن به نطفه شوهرش جایز است بلى اگر این عمل توسط غیر شوهر انجام شود و در اثر آن مسّ یا نظر به آلت تناسلى زن لازم آید، جایز نخواهد بود و حكم ولد حاصل از این عمل نیز بدون هیچ تفاوتى مانند سایر اولاد زوجین خواهد بود.(6)
بررسى مورد دوم: در صورتى كه تلقیح بواسطه تزریق اسپرم مرد بیگانه به رحم زن انجام شود این عمل شرعا حرام و ممنوع است و براى اثبات حرمت و ممنوعیت، ممكن است به ادله زیر تمسك نمود: دلیل اول: آیه شریفه: «قُل للمؤمنات یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ و یَحِفْظنَ فُروجَهُنَّ» (سوره نور، آیه 30) «اى پیامبر به زنهاى مؤمنه بگو كه چشمهاى خود را از دیدن بیگانه بشهوت فرو پوشانند و فروج (آلت تناسلى) خویش را از زشتىها نگهدارند».
این آیه شریفه به حفظ فرج امر نموده است و چون متعلق حفظ، در این آیه بیان نشده است و عدم ذكر متعلق نیز افاده عموم مىنماید، مقتضى آیه كریمه لزوم حفظ فرج از هر چیز، حتى تلقیح مصنوعى است. از این رو مدلول آیه مزبور منحصر به حفظ فرج از نزدیكى یا مقاربت نامشروع نیست بلكه سایر انواع روابط نا مشروع از قبیل مساحقه و تفخیذ و... را نیز شامل است كه تلقیح مصنوعى نیز از جمله آن موارد مىباشد.
ممكن است در دلالت آیه فوق بر حرمت تلقیح، ایراد شود به اینكه ظاهر آیه شریفه لزوم حفظ فرج (اعم از مقاربت و نگاه كردن) از غیر شوهر مىباشد، ولى نسبت به شوهر یا خود زن، آیه هیچگونه دلالتى بر لزوم حفظ ندارد و بعبارت دیگر تصرف شوهر یا خود زن در فرج بوسیله داخل كردن جسمى یا مایع سیالى در آن، مشمول آیه فوق نیست. لذا اگر نطفه مرد اجنبى توسط شوهر یا خود زن به رحم او تزریق شود، این عمل هیچ گونه ممنوعیتى نخواهد داشت. مطلب فوق را روایاتى كه در تفسیر این آیه از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است نیز تأیید مىنماید. زیرا در این روایات حفظ را، به حفظ از نگاه كردن تفسیر فرمودهاند. و اما سایر آیاتى كه در خصوص حفظ فرج در قرآن كریم وجود دارد نیز دلالت بر مدعاى مذكور ندارند زیرا اصولاً: احكام این آیات مختص به مردان است.
در جواب از ایراد فوق مىتوان گفت كه حفظ فرج از ادخال نطفه اجنبى هر چند توسط شوهر یا خود زن باشد از لوازم و شؤونات حفظ از غیر است و از این رو اطلاق حفظ از غیر، مقتضى حرمت ادخال نطفه غیر شوهر به رحم زن مىباشد.
دلیل دوم: برخى روایات است كه بر حرمت انزال منى در فرج زنى كه بر انسان حرام است دلالت دارند.
این نصوص، متضمن حرمت قرار گرفتن نطفه اجنبى در رحم اجنبیه است كه شامل تلقیح نیز مىشود اهم نصوص وارده در این خصوص عبارتند از:
الف: روایت على بن سالم از امام صادق (ع) كه فرمود: بدترین مردم در قیامت كسانى هستند كه نطفه خود را در رحم زنى كه بر او حرام است قرار بدهند.(7)
ب: مرسله صدوق از پیامبر اكرم (ص): بالاترین گناه نزد پروردگار، كشتن پیامبر یا امام یا خراب كردن كعبه، قبله گاه بندگان، و یا ریختن نطفه مرد در رحم زنى كه بر او حرام است مىباشد.(8)
استدلال به این دسته از نصوص چنین است كه روایات فوق به دلالت التزامى بر حرمت قرار دادن نطفه مرد در رحم زن اجنبى دلالت دارند؛ اگر چه این عمل از طریقى غیر از مقاربت و نزدیكى صورت بگیرد.
بنابراین اگر قرار دادن نطفه اجنبى بوسیله زوج یا زوجه حتى با رضایت ایشان نیز صورت پذیرد موجب جواز عمل نخواهد بود؛ زیرا ملاك حرمت، قرار دادن نطفه بیگانه در رحم زن است، به هر كیفیتى كه این عمل تحقق پذیرد.
ممكن است گفته شود كه ظاهر این روایات مقاربت و نزدیكى غیر مشروع میان زن و مردى است كه بین آنها علقه زوجیت نباشد، لذا قرار دادن غیر مستقیم نطفه مرد اجنبى در رحم زن مشمول روایات نخواهد بود ولى در پاسخ از ایراد فوق مىتوان گفت كه مقاربت و نزدیكى یكى از مصادیق بارز و آشكار قرار دادن نطفه مرد بیگانه در رحم زن اجنبى است و چون حكم مقصور بر مصداق شایع خود نیست استقرار نطفه حرام در رحم زن مطلقا حرام و ممنوع خواهد بود.
دلیل سوم: از آنجا كه فروج و آلت تناسلى زنان محل تكوّن طفل است و بى مبالاتى در امر فروج، منجر به اختلاط میاه و نسب اشخاص مىگردد، شارع مقدس به تنظیم احكام مربوط به آن اهتمام خاص مبذول داشته است، بطورى كه فروج بر اشخاص مباح نمىگردد مگر با اذن شارع؛ از این رو به مجرد احتمال حرمت و ممنوعیت، احتیاط و امتناع لازم مىگردد. مدعاى فوق را روایاتى كه در این زمینه وارد گردیده است نیز تأیید مىنماید از جمله:
1 ـ صحیحه شعیب الحداء به امام جعفر صادق (ع) عرض كردم: یكى از دوستان شما سلام مىرساند و قصد تزویج با زنى دارد كه توافق حاصل است و آن زن شوهرى داشته كه او را بغیر سنت و روش اسلام طلاق داده است و مرد كراهت دارد كه اقدام بازدواج با آن زن بنماید و از شما دستور مىخواهد چه دستورى مىدهید؟ ابو عبدالله (ع) فرمود: در مسأله فرج مطرح است و موضوع فرج مسأله مهمى است و از آن طفل متولد مىگردد و ما احتیاط مىكنیم، پس با آن زن ازدواج نكند».(9)
2 ـ روایت العلاء بن سیابة از حضرت صادق (ع) در مورد زنى كه به مردى وكالت داده تا او را به مرد دیگرى تزوج نماید. امام (ع) در این خصوص فرمودند: نكاح امر مهمى است و سزاوار است كه در آن احتیاط شود زیرا در نكاح مسأله فرج مطرح است و از آن ولد به وجود مىآید.(10)
با دقت در مضمون این روایات ظاهر مىشود كه به علت اینكه فرج مبدأ تكوّن انسان است و در این قبیل موارد نیز احتیاط مطلوب شارع است لذا در هر موردى كه شك در جواز یا حلیت نمودیم باید احتیاط را معمول داریم بنابراین اگر در مشروعیت تلقیح مصنوعى شك بنمائیم. جایى براى اجراى اصالة البرائه وجود ندارد بلكه به مقتضاى عموم علت (لزوم احتیاط در مبدأ تكوّن انسان) باید به احتیاط عمل نمائیم و مقتضاى احتیاط در این خصوص نیز عدم جواز و یا بعبارت دیگر حرمت و ممنوعیت عمل تلقیح با نطفه مرد اجنبى است.
برخى از فقهاى امامیه نیز در این مورد چنین اظهار نظر كردهاند: مرحوم آیت الله بروجردى در زمینه تلقیح مصنوعى فرمودهاند:
«آنچه از مفاهیم ادله و بعضى مناطیق آنها استفاده مىشود این است كه تلقیح مصنوعى مرد اجنبى بر مرئه اجنبیه خواه داراى زوج باشد یا نباشد حرام است؛ و در بعضى صور آن احكام ولد الزنا ثابت است و در بعضى صور احكام ولد شبهه؛ و اما تلقیح منى زوج به زوجه محل تأمل و اشكال است و الله العالم بحقایق و احكامه»(11)
آیت الله خوئى نیز در این خصوص چنین فتوى دادهاند:
تلقیح زن به منى مرد بیگانه جایز نیست، خواه عمل تلقیح توسط مرد اجنبى تحقق پذیرد یا بوسیله خود شوهر ...(12)
بعضى از فقهاى اهل سنت نیز تلقیح بوسیله اسپرم مرد بیگانه را ممنوع و حرام دانستهاند، از آن جمله در مصر علامه شلتوت در خصوص این مسأله چنین اظهار نظر كرده است:
تلقیح مصنوعى یقینا از فرزند خواندگى پستتر است.(13)
شاید بتوان از نقطه نظر اجتماعى و روانشاسى ادعا كرد كه فرزند ناشى از تلقیح نطفه مرد بیگانه موجب تشتت و پراكندگى كانون خانواده مىگردد و رواج این عمل مسلما سبب بى نظمى و اغتشاش اجتماعى و حقوقى خواهد بود، چنانچه در گزارش تقدیمى به آكادمى علوم اجتماعى و سیاسى فرانسه در تاریخ 6 مه 1949 چنین آمده است:
«طفلى كه بطور مصنوعى در خانواده به وجود مىآید و از نام خانوادگى پدر خانواده بهرهمند مىگردد آسایش و آرامش خانواده و زندگى زناشوئى را متزلزل مىگرداند، زیرا اقدام به تلقیح مصنوعى، زن و شوهر را دائما در معرض تصادمات روحى و برخوردهاى روانى قرار مىدهد و مخصوصا اگر طفل با مشخصات و خصوصیاتى كه مورد آرزوى زوجین بوده است، متولد نشود این تصادم شدیدتر مىگردد. گذشته از این پدر نمىتواند خود را با محیط جدید تطبیق نموده و نسبت به طفلى كه در واقع براى او بیگانه است علاقه نشان بدهد، همچنین ممكن است طفل حاصل از لقاح مصنوعى بدون اطلاع و ندانسته در اثر ازدواج، مرتكب زناى با محارم شود؛ یعنى با یكى از محارم پدرى (پدر واقعى) رابطه جنسى بر قرار نماید كه این ارتباط اخلاقا زشت و زننده بوده و از نظر مذهب نیز جایز نیست.»(14)
مسئلهاى كه از دیدگاه حقوق جزا مطرح مىباشد این است كه آیا تلقیح مصنوعى را مىتوان بعنوان یك عمل مجرمانه تلقى نمود یا خیر؟
ماده 101 قانون مجازات اسلامى (تعزیرات) مقرر مىدارد:
«هر گاه مرد و زنى كه بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتكب عمل منافى عفت، غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا نود و نه ضربه محكوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اكراه باشد فقط اكراه كننده تعزیر مىشود.»
مطابق ماده فوق هر زن و مردى كه بین آنها علقه زوجیت نباشد و مرتكب عمل منافى عفت شوند اگر با رضایت طرفین باشد تا نود و نه ضربه شلاق محكوم خواهند شد و در صورت اكراه فقط مكرِه محكوم مىشود.
حال آیا مىتوان ادعا كرد كه تلقیح مصنوعى اسپرم مرد بیگانه به رحم زن اجنبى از مصادیق اعمال منافى عفت غیر از زنا محسوب مىشود یا خیر؟ در صورت مثبت بودن جواب ناچاریم مثالهایى را كه در متن قانون بعنوان مصادیق عمل منافى عفت غیر زنا ذكر شده است بارزترین مصادیق اعمال منافى عفت غیر از زنا، محسوب كنیم، نه مصادیق انحصارى آن.
ولى با توجه به ظهور عرفى كلمه «اعمال منافى عفت» خصوصا با ملاحظه تمثیل قانونگذار از این اعمال مىتوان ادعا كرد كه مقصود از اعمال منافى عفت غیر از زنا، عبارتست از هر نوع رابطه مستقیم و غیر مشروع بین مرد و زنى كه بین آنها علقه زوجیت موجود نباشد؛ بنابراین تلقیح مصنوعى مشمول عنوان اعمال منافى عفت نخواهد بود؛ زیرا در تلقیح هیچ گونه رابطه مستقیم و بلا واسطه بین زن و مرد اجنبى وجود ندارد. اصل تفسیر مضیق مقررات جزایى نز استدلال فوق را تأیید مىنماید، زیرا مطابق ماده 2 قانون مجازات اسلامى
«هر فعل یا ترك فعلى كه در قانون براى آن مجازات تعیین شده جرم است»
و چون تلقیح صناعى در هیچ یك از متون قانونى به عنوان جرم ذكر نشده یا براى آن مجازات یا اقدامات تأمینى یا تربیتى تعیین نگردیده است بحكم ماده فوق و اصل تفسیر مضیّق قوانین جزایى، تلقیح اسپرم مرد بیگانه به رحم زن جرم تلقى نمىشود؛ ولى از سوى دیگر طبق ماده 3 آئین دادرسى مدنى در موارد سكوت و نبودن نص خاص، باید به عرف و عادت مسلم مردم مراجعه نمود و بنظر مىرسد كه عرف و عادت مسلم فعلى اكثریت مردم ایران، مقررات فقهى و دستورات اسلامى است كه جنبه استمرار داشته و الزام وجدانى پیدا كرده است و مطابق شریعت مقدس اسلام و فقه امامیه، همانطور كه قبلاً بیان شد، لقاح مصنوعى با منى مرد بیگانه ممنوع است از این رو مىتوان گفت ماده 3 قانون آئین دادرسى مدنى نسبت به ماده 2 قانون مجازات اسلامى حاكم است و بدین جهت باید مطابق ماده 3 قانون آئین دادرسى مدنى و با عنایت به عرف فعلى مردم ایران، تلقیح منى مرد بیگانه به رحم زن اجنبى را جرم تلقى كرد و از نظر مجازات نیز به علت اینكه مقدار و نوع آن در قانون و شرع تعیین نشده است مطابق ماده 11 قانون مجازات اسلامى (تعزیرات) تعیین مقدار و نوع مجازات به نظر حاكم واگذارده شده است كه البته این مجازات باید كمتر از مقدار حد باشد.
موضوع تلقیح مصنوعى در نهمین كنگره بین المللى حقوق جزا(15) مورد بحث و بررسى قرار گرفت. شعبه دوم كنگره مزبور كه نسبت به جرائم علیه خانواده و جرائم جنسى مطالعه و بررسى مىكرد، تلقیح مصنوعى را چنین مورد بحث و گفتگو قرار داد:
چون در این اواخر عدهاى بوسیله تلقیح مصنوعى صاحب فرزند مىشوند، مسائل ناشى از این امر در خور بررسى است. مسئله باید از دو نظر مورد توجه واقع شود: یكى در موردى كه حاملگى زن بوسیله نطفه شوهر صورت مىگیرد، دیگرى در موردى كه حاملگى بوسیله نطفه شخصى غیر از شوهر انجام مىشود.
در فرض اول در صورتى كه زن و شوهرى بخواهند صاحب فرزندى شوند ولى شوهر بدون اینكه عقیم باشد، نتواند وظایف زناشویى را انجام دهد، نطفه وى با وسیله طبى مخصوص گرفته و به زن تلقیح مىشود كه در این مورد هیچ گونه اشكال حقوقى و جزائى پیش نمىآید و علم طب و جراجى به چنین مردى، امكان مىدهد از نعمت فرزند، برخوردار گردد. فرزندى كه از این راه بوجود مىآید متعلق به شوهر است.
اما در مورد تلقیح مصنوعى زن بوسیله نطفه شخصى غیر از شوهر، مشكلات فراوان روى مىدهد. این مورد وقتى است كه براى شوهر امكان انجام وظایف زناشویى هست، ولى به علت نازایى نمىتواند داراى فرزند شود و زن آرزوى داشتن فرزند را دارد و اگر زن بخواهد طفلى نه از طریق غیر مشروع داشته باشد، باید به تلقیح مصنوعى متوسل شود و اگر بدون رضایت شوهر دست به این كار بزند اشكالات فراوان ایجاد مىگردد، زیرا فرزندى كه از این راه بدنیا مىآید فرزند شوهر نیست و بالنتیجه یك طفل غیر قانونى است و اگر این كار با رضایت شوهر انجام شود باز خالى از اشكال قانونى نیست؛ چون از نظر علمى و زیستشناسى این فرزند نمىتواند متعلق به شوهر باشد.
از طرف دیگر این سؤال پیش مىآید كه تلقیح مصنوعى با رضایت یا بدون رضایت شوهر اصولاً رابطه نامشروع محسوب مىشود یا نه؟ بنظر نمایندگان كنگره، چون تلقیح مصنوعى متضمن مقاربت مرد و زن نیست رابطه نامشروع محسوب نمىگردد. براى جلوگیرى از بروز مشكلات موجود، طرح جدید قانون جزاى آلمان تلقیح مصنوعى را در صورتیكه نطفه متعلق به شوهر نباشد، منع كرده است، ولى نمایندگان كنگره عقیده داشتند كه تلقیح مصنوعى نباید جرم شناخته شود، معذالك در مواقعى كه زن بدون رضایت شوهر دست به این كار بزند مىتوان او را مجازات نمود. و در مورد فرزندانى كه از این راه بوجود مىآیند كنگره عقیده داشت كه باید مقرراتى تصویب شود تا وضع حقوقى این گونه اطفال نظیر سایر اطفال و حقوق و تكالیف والدین نسبت به آنها و بالعكس معلوم باشد و بالاخره كنگره با توجه به گزارش شعبه دوم اظهار نظر كرد كه قوانین جزائى نباید تلقیح مصنوعى را جز در موردى كه زن راضى نباشد و در موردى كه شوهر به این كار رضایت ندهد منع كنند.(16)
این متن فقط قسمتی ازآثار حقوقى تلقیح مصنوعى انسان می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید
قیمت فایل فقط 5,900 تومان
برچسب ها : پایان نامه آثار حقوقى تلقیح مصنوعى انسان , پایان نامه , آثار حقوقى تلقیح مصنوعى انسان , انسان , دانلود پایان نامه